جدول جو
جدول جو

معنی الماس نامه - جستجوی لغت در جدول جو

الماس نامه
نامه ای که مانند الماس برنده باشد، نامۀ تند و تهدیدآمیز
تصویری از الماس نامه
تصویر الماس نامه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افلاس نامه
تصویر افلاس نامه
نامه ای شامل گواهی و امضای چند تن دایر بر افلاس و ورشکستگی کسی
فرهنگ فارسی عمید
(اِ مَ / مِ)
نامه ای که در آن گروهی از معتبرین بی چیز شدن و ورشکست شدن شخصی را بنویسند و شهادت دهند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ / رِ)
مرادف آتشپاره. (بهار عجم) (آنندراج). در مجموعۀ مترادفات (ص 103) بمعنی تیغ و خنجر و مانند آن آمده است:
مرهم علاج زخم دل ما نمی کند
الماس پاره ای برساند خدا بمن.
خان خالص (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ / مِ)
زنهارنامه. خط امان. نامه ای که در ضمن آن زنهار و امان دهند: مأمون حائر ضحاک را بدو فرستاد تا امان نامۀ او قبول کرد. (تاریخ قم ص 223). مصلحت ما در آن است که پیشدستی کنیم و او را به مکر و حیلت بگیریم... و امان نامۀ امیر قتلغشاه بستانیم. (تاریخ غازانی ص 114)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ / مِ)
قانونی که برای ادارۀ یک مجمع یا مجلس تنظیم کنند
لغت نامه دهخدا
شهادت نامه ای که در آن گروهی معتبر ورشکستگی و تهیدستی کسی را گواهی دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساس نامه
تصویر اساس نامه
قانونی است که برای اداره یک مجمع یا مجلس تنظیم کنند
فرهنگ لغت هوشیار
((~. مِ))
شهادت نامه ای که در آن گروهی معتبر ورشکستگی و تهیدستی کسی را گواهی دهند
فرهنگ فارسی معین
((اَ. مِ))
قانونی که برای اداره یک انجمن یا مجلس یا سازمان اجتماعی و سیاسی تنظیم شده باشد
فرهنگ فارسی معین